در یکی از محلههای جنوب شهر، خانوادهای ششنفره با شرایط سخت زندگی میکنند. کوچکترین عضو این خانواده نوزادی چهارماهه است که هنوز حتی معنای آرامش را نمیداند. اعضای این خانواده سید و از اتباع شیعه هستند و در گوشهای از یک مسجد زندگی میکنند. هرچند سقفی بالای سرشان است، اما زندگی آنها با فقر، بیماری و ناملایمات روزگار عجین شده است.
چند هفته پیش، مادر خانواده بهطور ناگهانی دچار مشکلات قلبی شد. انزیمهای قلبش به شدت بالا رفت و فشار خونش غیرقابل کنترل شد. حالش آنقدر وخیم بود که پزشکان بلافاصله او را به بخش مراقبتهای ویژه یکی از بیمارستان های دولتی منتقل کردند. باوجود بستری شدن ، هزینه های دمانی او به سرعت بالا رفت و خانواده اش که حتی از پس مخارج روزمره هم برنمیامدند ، در تامین هزینه ها درمانده شدند.
هزینه داروهای ضروری این مادر تا 20 میلیون تومان تخمین زده شد؛ مبلغی که برای این خانواده حتی قابل تصور هم نبود. پدر خانواده با حقوق بسیار اندک خود که از کار در مسجد بهدست میآورد، به سختی میتوانست غذایی برای خانواده فراهم کند، چه برسد به پرداخت این مبلغ هنگفت.
در تمام این مدت، مادر به نوزاد چهارماههاش فکر میکرد. این کودک به شیر مادر نیاز داشت و دوری از او هر لحظه قلب مادر را میفشرد. نگرانیهای او از یک سو و فشار روحی ناشی از هزینههای درمان از سوی دیگر، حال جسمی و روحیاش را بدتر میکرد. پزشکان به او توصیه کردند که درمانش را کامل کند، اما او نمیتوانست بیش از این در بیمارستان بماند. با وجود هشدار پزشکان درباره خطرات این تصمیم، مادر با دلی پر از نگرانی، خودش را مرخص کرد و به خانه بازگشت.
خانهای که این خانواده در آن زندگی میکنند، در واقع اتاقی کوچک در یک مسجد است. این محل، هرچند سقفی بالای سرشان است، اما از کمترین امکانات رفاهی برخوردار است. هیچ فضایی برای راحتی کودکان وجود ندارد و زندگی در این شرایط برای مادر بیمار، طاقتفرساست.
فرزندان این خانواده، بهویژه نوزاد کوچک، به شدت به حمایت نیاز دارند. مادر با تمام توانش تلاش میکند تا شرایطی بهتر برای آنها فراهم کند، اما بیماری او، خانواده را در موقعیتی بحرانی قرار داده است. پدر خانواده، با درآمد بسیار پایین، نمیتواند از پس هزینههای درمان مادر و تأمین نیازهای کودکان بربیاید.
این خانواده، در عین فقر و تنگدستی، امیدشان را از دست ندادهاند. هرچند زندگی آنها پر از مشکلات و دشواریهاست، اما عشق و همبستگی میانشان مثالزدنی است. مادر، با وجود بیماری، هر روز به فکر فرزندانش است و تلاش میکند لبخند را بر لبان آنها حفظ کند.
امروز این خانواده به کمک ما نیاز دارند. کمک به این مادر، تنها یک نجات برای او نیست؛ بلکه نجاتی برای تمام خانواده است. هزینههای درمان او اگر تأمین شود، میتواند به زندگی بازگردد و دوباره در کنار فرزندانش باشد. نوزاد کوچک او، بهویژه، نیازمند حضور و حمایت مادرش است.
با کمکهای کوچک اما مؤثر خود، میتوانیم امید را به این خانواده بازگردانیم. میتوانیم مطمئن شویم که این نوزاد چهارماهه، در کنار خانوادهاش، در فضایی آرام و با امنیت بیشتری رشد کند. دست در دست هم، میتوانیم زندگی را برای این خانواده دوباره بسازیم.
آیا شما هم آمادهاید تا سایه این مادر مهربان بر سر فرزندانش باقی بماند؟ با همدلی و کمک، میتوانیم گره از کار این خانواده باز کنیم و چراغی روشن برای آینده آنها باشیم.