تمامی گزارش‌ها، مطالب و آمار موجود در سایت در حال تکمیل و به‌روزرسانی هستند...
تصویر نوشته اول تهیه جهیزیه

دختر فداکار

در گوشه‌ای از باقرشهر، در نزدیکی بهشت زهرا، خانه‌ای کوچک و ساده قرار دارد که قصه‌ای از عشق، فداکاری و سختی‌های زندگی را در دل خود نهفته دارد. این خانه پناهگاه دختری ۳۴ ساله است که تمام عمرش را وقف خانواده کرده است. از همان روزهای نوجوانی، زندگی او رنگی از تلاش بی‌پایان و گذشت داشت.

پدر خانواده، مردی مهربان اما نابینا بود که دیگر توان کار کردن نداشت. بار سنگین تأمین هزینه‌های زندگی و مراقبت از او بر دوش دختر افتاد. دختر، نه فرصتی برای تحصیل داشت و نه برای آرزوهای جوانی. او مجبور بود برای تأمین اجاره، هزینه‌های درمان پدر و مخارج مادر بیمار و سالخورده‌اش، خانه به خانه کار کند و خدمت دیگران را انجام دهد.

هر روز صبح، در حالی که هنوز خورشید به طور کامل طلوع نکرده بود، این دختر ساده و فداکار، خانه کوچکشان را ترک می‌کرد تا در خانه‌های دیگران نظافت کند. لبخند مصنوعی‌اش همیشه پشت خستگی‌هایش پنهان بود، اما دلش روشن بود که خانواده‌اش به او نیاز دارند. با تمام سختی‌ها، هر شب وقتی به خانه بازمی‌گشت، لبخند مادرش و صدای آرامش‌بخش پدر، خستگی‌اش را از تن بیرون می‌برد.

چند ماه پیش، روزی رسید که زندگی این خانواده را برای همیشه تغییر داد. پدر خانواده، که سال‌ها با نابینایی دست و پنجه نرم کرده بود، ناگهان از دنیا رفت. این اتفاق مثل آوار بر سرشان فرود آمد. دختر که تمام عمرش را در خدمت پدر و مادر بود، حالا سنگینی نبود پدر را حس می‌کرد و غم و اندوه از دست دادن او قلبش را می‌فشرد. اما او حتی مجال سوگواری هم نداشت. مادرش، که از کهولت سن و بیماری رنج می‌برد، تنها او را داشت.

این دختر در میان تمام این سختی‌ها، برای اولین بار طعم خوشبختی را چشید. او با مردی ساده‌دل و مهربان آشنا شد و به عقد او درآمد. اما این خوشبختی هم با چالش‌هایی همراه بود. او نمی‌توانست مادر بیمار و ناتوانش را تنها بگذارد. مادری که با هر روز گذر عمر، بیشتر به مراقبت نیاز داشت.

داماد خانواده، که خود نیز انسان ساده و رنج‌کشیده‌ای بود، بزرگواری نشان داد. او تصمیم گرفت به جای این که همسرش را به خانه‌ای مستقل ببرد، خودش به خانه مادرزن بیاید. اما این تصمیم ساده نبود. خانه کوچک آنها، که تنها با ۷ میلیون اجاره و ۱۰۰ میلیون پول پیش اجاره شده بود، حتی برای یک خانواده جا نداشت، چه برسد به اضافه شدن نفر دیگری به آن.

دختر همچنان برای تأمین هزینه‌های زندگی و پرداخت اجاره، به کارگری در خانه‌های دیگر ادامه می‌دهد. با این حال، فشار هزینه‌ها و عدم وجود حمایت، او را به شدت تحت فشار گذاشته است. او نه تنها باید به مادر بیمارش رسیدگی کند، بلکه برای شروع زندگی مشترکش نیز به کمک نیاز دارد.

خیریه ما، با هدف حمایت از چنین افراد فداکاری، دست یاری به سوی شما دراز کرده است. این دختر، نماد عشق و ازخودگذشتگی است و حالا بیش از هر زمان دیگری به کمک ما نیاز دارد. شما می‌توانید بخشی از این چرخه نیکی باشید و با حمایت‌های خود، زندگی جدیدی به این خانواده ببخشید.

هر کمک کوچک شما، قدمی بزرگ برای ساختن آینده‌ای روشن‌تر برای این دختر و مادر بیمار اوست. به ما بپیوندید و امید را به این خانه کوچک بازگردانید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

درحال به روزرسانی

تمامی گزارش‌ها، مطالب و آمار موجود در سایت در حال تکمیل و به‌روزرسانی هستند