در یکی از واحدهای مسکن مهر در صفادشت، خانوادهای چهار نفره زندگی میکنند. این خانواده در خانهای ۴۳ متری و کوچک، روزهای خود را سپری میکنند. خانهای که شاید از بیرون به چشم نیاید، اما برای ساکنان آن معنای خاصی دارد؛ چرا که در دل این خانه، مشکلاتی بزرگتر از هر دیوار و سقفی در حال شکلگیری است. این خانواده، مادر و سه فرزند است که هر کدام از آنها با چالشهای خاص خود روبهرو هستند. مشکل اصلی آنها این است که همه اعضای خانواده یا ناشنوا هستند یا کمشنوا. این مسئله باعث میشود تا زندگی آنها به طور قابلتوجهی متفاوت از سایر خانوادهها باشد.
پدر این خانواده شش ماه پیش بهطور ناگهانی و بدون هیچگونه پیشزمینهای سکته کرده و فوت شده است. این اتفاق برای مادر خانواده شوک بزرگی بوده و از آن زمان به بعد، مسئولیت تمام بار زندگی به دوش او افتاده است. او اکنون باید علاوه بر مراقبت از فرزندان، هزینههای زندگی را هم تأمین کند. دو دختر او، یکی هفتساله و دیگری سیزدهساله، در کنار پسر پانزدهسالهای زندگی میکنند که با وجود معلولیت شنوایی، هوش بالایی از خود نشان میدهد. این هوش بالا باعث شده که پسر خانواده در مدرسهای ویژه برای کودکان کمشنوا تحصیل کند.
با اینحال، شرایط مالی خانواده بسیار دشوار است. هزینه تحصیل پسر خانواده در مدرسهای ویژه بالغ بر ۲۱ میلیون تومان است. مدرسه به دلیل شرایط خاص این خانواده، تخفیفاتی به آنها داده است، اما هنوز مبلغ زیادی باقیمانده است که پرداخت آن برای خانواده غیرممکن است. مادر خانواده که خود نیز با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم میکند، میداند که توان پرداخت این هزینهها را ندارد. اما او به هیچ وجه نمیخواهد فرصتهای آموزشی برای پسرش از دست برود. او میداند که پسرش میتواند بهعنوان یک فرد مستقل و موفق در آینده زندگی کند، بهشرط آنکه بتواند تحصیلاتش را ادامه دهد.
مادر این خانواده در گذشته به کار خیاطی مشغول بوده و آرزو داشت که با خرید یک چرخ خیاطی، بتواند بخشی از هزینههای زندگی را تأمین کند. او میدانست که با خرید یک چرخ خیاطی میتواند درآمدی داشته باشد و کمی از بار مالی که بر دوش خانواده سنگینی میکند، بکاهد. با کمکهای شما خیرین عزیز، توانست یک چرخ خیاطی خریداری کند، اما این تنها بخشی از مشکلات خانواده بود.
چرخ خیاطی به مادر این خانواده کمک کرده است تا برخی از مخارج روزمره را تأمین کند، اما این تنها گامی کوچک در برابر چالشهای بزرگ زندگی آنهاست. مادر همچنان با مشکلات زیادی دستوپنجه نرم میکند؛ از ناتوانی در تأمین هزینههای تحصیلی فرزندان تا مشکلات بهداشتی و درمانی که در زندگی آنها وجود دارد. وضعیت خانه نیز مناسب نیست. زندگی در خانهای که کوچک و فاقد امکانات اولیه مانند بخاری ، مشکلات بیشتری را برای خانواده به همراه دارد. این شرایط باعث میشود که مادر مجبور باشد هر روز بیشتر از پیش برای تأمین نیازهای روزمره خود و فرزندانش تلاش کند.
هر روز که میگذرد، مادر در تلاش است تا زندگی بهتری برای فرزندانش فراهم کند. او از هیچ تلاشی دریغ نمیکند و حتی در مواقعی که به شدت احساس خستگی میکند، به خود میگوید که باید ادامه دهد؛ زیرا هر روز برای او و فرزندانش، فرصتی برای تغییر وضعیت موجود است. او امیدوار است که با کار بیشتر و کمکهای خیرین بتواند هزینههای تحصیلی پسرش را پرداخت کند و او را در مسیر آیندهاش همراهی کند.
این خانواده برای ادامه زندگی خود به کمکهای بیشتری نیاز دارند. آنها به یک دست یاری نیاز دارند تا بتوانند هزینههای تحصیل و درمان را پوشش دهند. حمایتهای خیرین میتواند راهحلی باشد برای رفع بخشی از مشکلات آنها. مادر این خانواده همچنان امیدوار است که با تلاشهای خود و کمکهای دیگران، بتواند فرزندانش را در مسیر درست زندگی قرار دهد و آنها را از شرایط سخت فعلی نجات دهد. او هر روز با امید به فردای روشنتر زندگی میکند و برای بهبود وضعیت خانوادهاش از هیچ تلاشی دریغ نمیکند.
این داستان نه تنها داستان یک خانواده است، بلکه داستان هزاران خانوادهای است که در گوشهوکنار کشورمان در شرایط مشابهی زندگی میکنند و نیازمند حمایت و کمک هستند. خانوادههایی که با وجود تمام مشکلات، همچنان برای آیندهای بهتر تلاش میکنند و به آیندهای روشنتر امیدوار هستند.